سفارش تبلیغ
صبا ویژن

[ و شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند فرمود : ] اى نکوهنده جهان ، فریفته به نیرنگ آن ، به ژاژهایش دلباخته و به نکوهشش پرداخته . فریفته دنیایى و سرزنشش مى‏نمایى ؟ تو بر دنیا دعوى گناه دارى ، یا دنیا باید بر تو دعوى کند که گنهکارى ؟ دنیا کى سرگشته‏ات ساخت و چسان به دام فریبت انداخت ؟ با خفتنگاههاى پدرانت که پوسیدند ؟ یا با خوابگاههاى مادرانت که در خاک آرمیدند ؟ چند کس را با پنجه‏هایت تیمار داشتى ؟ و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتى ؟ بهبود آنان را خواهان بودى ، و دردشان را به پزشکان مى‏نمودى . بامدادان ، که دارویت آنان را بهبودى نداد ، و گریه‏ات آنان را سودى . بیمت آنان را فایدتى نبخشید ، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید ، و نه به نیرویت بیمارى از آنان دور گردید . دنیا از او برایت نمونه‏اى پرداخت ، و از هلاکتجاى وى نمودارى ساخت . دنیا خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت ، و خانه تندرستى است آن را که شناختش و باور داشت ، و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت ، و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت . مسجد محبان خداست ، و نمازگاه فرشتگان او ، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او . در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند . چه کسى دنیا را نکوهد حالى که بانگ برداشته است که جدا شدنى است ، و فریاد کرده است که ناماندنى است ، گفته است که خود خواهد مرد و از مردمش کسى جان به درنخواهد برد . با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت ، و با شادمانى‏اش آنان را به شوق شادمانى انداخت . شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصیبتى جانگداز برگشت ، تا مشتاق گرداند و بترساند ، و بیم دهد و بپرهیزاند . پس مردمى در بامداد پشیمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخیز او را ستودند . دنیا به یادشان آورد ، و یادآور شدند . با آنان سخن گفت و گفته او را راست داشتند . و پندشان داد ، و از پند او بهره برداشتند . [نهج البلاغه]

آبدارچی - خودتم میدونی بیکاری پس بیا تو یه چایی بزنیم

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


1:25 صبح جمعه 86/10/14

چاکر همتون

آبدارچی

چه حالی میده!!!!!!!!!!!

 

بابا من چاکرتونم!!!
اینقدر شماها به بنده لطف دارین من تو آسموونا سیر میکنم!!!
آره بابا جدی میگم

اناهاش اینم عکسم!!!

قربون همتون!!!!!!!

 

 

 

 


بگو پسر جوووون()


1:16 صبح جمعه 86/10/14

کوتاه و خواندنی 3

آبدارچی

 

زن رو به خدا کرد و گفت : چرا باید دیه ما نصف مردها باشد ؟

خداوند مهربانانه فرمود : عزیز من ! اگر با کشتن ، ترا از شوهرت بستانند ،

به او هشت میلیون تومان می رسد ولی اگر او را بکشند تو صاحب شانزده میلیون تومان می شوی !!!! زن خندید و گفت : تا
الان از این زاویه به مساله نگاه نکرده بودم. زن شاد شد و رفت

 

قبل از ازدواج 0 0 0  مرد: آره، دیگه نمی‌‌تونم بیش از این منتظر بمونم.   زن: می‌‌خواهى من از پیشت برم؟    مرد: نه! فکرش را هم نکن.    زن: منو دوست داری؟    مرد: البته!    زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟    مرد: نه! چرا چنین سوالى می‌‌کنی؟    زن: منو مسافرت می‌‌بری؟    مرد: مرتب!    زن: آیا منو می‌‌زنی؟    مرد: به هیچ وجه! من از این آدما نیستم!    زن: می‌‌تونم بهت اعتماد کنم؟ 0 0 0 بعد از ازدواج همین متن رو این دفعه از پائین به بالا بخونید.

 

 


بگو پسر جوووون()


1:1 صبح جمعه 86/10/14

دانشگاه واسه دخترا

آبدارچی

خصوصیات دانشجویان دختر:

ترم 1- ویژگی های کلی: این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله نقلیه ای که سوار شده اند اتوبوس می باشد.از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند!!!

اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERROR می دهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمی گیرند. و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمی دهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد(یکی در هر 10 میلیون سال)همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد !}

 فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند.طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند! متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد.سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند.کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود.نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه می گیرند.اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)

ترم 3 - به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند.به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست!!!سوژه خنده پیدا می کنند.همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند.می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد! تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود.در جواب سلام شما میگویند سلام!

ترم 4 – با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند.ابروها نازک میشودو سیبیل ناپدید!در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند!!!همیشه در دانشگاه از قسمتهای "پر پسر" عبور میکنند.شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه!(نکته:اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه.2-شما خوشتیپید!.3 – یالا مخشو بزن دیگه چلمن!)


شروع میکنن به نوشتن جزوه !هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا.(خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن!(آره جون خودت .بیچاره پدر ,مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست!!!!) در جواب سلام شما میگویند:سلام.چطوری؟خوبی؟

ترم 5 –یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با WC کار دارند!چون BF دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند( چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که BF دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی)کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد.از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است!(اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!)

به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!یک میز اختصاصی برای خودشان و BF شان در تریا دانشکده رزرو است!تابلو میشوند.کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند.سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند!
در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه!) می گویند:اوا سلام ببخشید حواسم نبود(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست....خاک بر سرت!)

ترم 6 – خیلی تابلو میشوند!عاشق میشوند! مورد سوءاستفاده قرار میگیرند!مشروط میشوند!!!

ترم 7 – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند! در عشق شکست میخورند!مشروط میشوند!

ترم 8– دوباره آدم میشوند.دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند(من لذت می برم میبینم این جوونا.......!)جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است.مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند.در به در دنبال شوهر میگردند.به نگهبان جلوی در دانشگاه هم پا می دهند.به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند!!!!

بعد از دانشگاه: ازدواج میکنند و رخت بچه میشورند!!! هههههههه


بگو پسر جوووون()


11:22 عصر جمعه 86/8/25

سلام!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آبدارچی

با سلام خدمت تمام آقایون محترم و خانومای نه چندان محترم!!!!

اول از همه باس ازتون عذرخواهی کنم بابت اینکه به موقع نتونستم وبلاگ رو آپ دیت کنم. راستش از طرف مجمع بین المللی مردان واقعی در خارجه دعوت داشتم.بابا یعنی سفر بودم دیگه واسه همینم نتونستم زودتر آپ بشم ...........
ایناهاش اینم عکسم:

 


بگو پسر جوووون()


11:19 عصر جمعه 86/8/25

چطور زن آفریده شد!!!

آبدارچی

چطور زن آفریده شد!!!

داستان از اینجا شروع میشه که یه روز خدا حوصلش سر میره!! میگه چیکار کنم چیکار نکنم!! تصمیم میگیره یه کاره بزرگ کنه!! یکیو میفرسته از زمین خاک بیارن و بد گل میکنه و با هنرمندیه خاصی آدم و درست میکنه و در روح اون میدمه و آدم زنده میشه!!
بعد خدا به همه ی فرشته ها میگه سجده کنید و همه سجده می کنن جز شیطون !! اون سجده نمیکنه چون هنگ کرده بوده!! یعنی بیچاره اصلا نمیتونسته تکون بوخوره!!
تا اینجارو همه میدونید!! از اینجا به بعد!!
جبرائیل فرشته ی شیطون و فوضولی بود از اول واسه همین از گل زیاد اومده ی آدم یه چیزه دیگه ساخت که چون جبرائیل خوب بلد نبود درست کنه یکم چفت و چوله شد یعنی پستی بلندیاش زیاد و ناجور شد!!
جبرائیل این کار دستیشو میبره به خدا نشون بده تا میگیره جولو خدا یا دفعه خدا عطسش میگیره و در اونم اشتباهی میدمه و به صورت کاملا تصادفی حوا زنده میشه!!!
وقتی این اتفاق میفته خدا میگه!! اوه گند زدم!!
جبرائیلم گفت خراب شد!!!
بهله و این بود جریان به وجود آمدن حوا!!!
هر چند آفرینش حوا از روی یک اشتباه بود و حوادثی زیادی آفرید ولی سوژه ی خنده ی میلونها نفر از فرزندان آدم رو فراهم کرد!!!!
میدونید آدم اون  لحظه خوشحال شد!! چرا؟ خودتون بگین!!!


بگو پسر جوووون()


11:15 عصر جمعه 86/8/25

کوتاه و خواندنی 2

آبدارچی

بابا بخند که وجود زن به خاطر خنده‏ی مرداست!!!!

جاهله بعد از چهل سال می‌خواسته زن بگیره،‌ میره پیشه مادرش میگه: ننه میری برام خواستگاری؟! مادرش کلی خوشحال میشه که پسرش دیگه می‌خواد دست از الواتی برداره و بره سر خونه زندگی، میگه: بعله که میرم عزیزم! خودت‌ کسی رو سراغ داری؟ جاهله میگه: کسِ خاصی رو که نه، ولی من می‌خوام عیالم عینهو ماه باشه! مادرش میگه: خودم برات آستین می‌زنم بالا،‌یک زن ی‌گیرم به خوشگلیِ ماه!‌ جاهله میگه: ‌نگرفتی ننه!‌ من می خوام عیالم عینهو ماه، شب بیاد خونه من صبح بره خونه ننش

خانومه حسابدار میشه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره !!!

یه روز یه دختره می ره امامزاده می بینه یه پسره میگه خدایا یه زن خوب به من بده دختره خودشو
می ندازه بغل پسره می گه ا خدا هل نده!!!!

یه روز یه دختره به پسره می گه چشم بذار من قایم بشم اگه پیدام
کردی منو بوس کن اگر هم پیدام نکردی توی انباری هستم .

به زن راننده میگن: نظرت راجع به قفل فرمون چیه؟
میگه عالیه فقط سر پیچها اذیت میکنه!!

به خانومه میگن:نظرت درباره خلیج فارس چیه؟
میگه:خیلی خوبه ولی باید اسفالت بشه. (ده خانوم اگه چیزیو نمیدونی نگو..)
 
بچه هه از باباش می پرسه: بابا خرا هم زن می گیرن؟
باباش میگه: پسرم, از قضا فقط خرا زن می گیرن!


یه روز یه زن رو میندازن جلو یه شیر اقا شیره میگه از اینها نمیخورم سری قبل یکیشو خوردم یک هفته اسهال گرفتم.

یه روز یه دختره توی خواب می بینه که داره ماکارانی می خوره وقتی از خواب بلند می شه میبینه کش شلوارش توی دهانشه

یه روز دکترا مغز یه دختره رو میشکافن می بینن یه سیم از یه طرف سرس به یه طرف دیگه وصل شده. بعد میگن عجب تکنولوژی پیشرفته ای بعد میان سیم رو قطع میکنن ببینن چه میشه میببینن گوشهاش می افته !!!

زنه میخواسته بره بهشت زهرا، ‌گل گیرش نمیاد کمپوت می‌بره!!!


بگو پسر جوووون()


10:51 عصر جمعه 86/8/25

مرد و زن و نقش در ارتباط

آبدارچی

دخترا وارتباط با آنها رو بهتر بشناسید!!!!

مرد کلمه را کشف کرد و مکالمه را اختراع کرد. زن مکالمه را کشف کرد و شایعه اختراع شد!
مرد قمار را کشف کرد و کارت‌های بازی را اختراع کرد. زن کارت‌های بازی را کشف کرد
و جادوگری اختراع شد! مرد کشاورزی را کشف کرد و غذا اختراع شد. زن غذا را کشف کرد
و رژیم غذایی را اختراع کرد! مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد. زن عشق را کشف کرد
و ازدواج را اختراع کرد! مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد. زن پول را کشف کرد و
« خرید کردن » اختراع شد! از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد. ولی زن
همچنان مشغول پول گرفتن بود!

بگو پسر جوووون()


2:35 صبح پنج شنبه 86/7/12

آبدارچی در میان طرفداران

آبدارچی

با توجه به درخواست عده کثیری از هموطنان از این به بعد میخوام هر دفعه که وب رو آپ
میکنم یه مختصری از حال و هوای خودم ( آبدارچی ) بنویسم
.

برای شروع :
با ورود جناب آبدارچی به شهر بجنورد مردان با غیرت این خطه به استقبال وی شتافتند و او نیز خالصانه این استقبال را جوابگو شد.
وی در سخنرانی کوتاه خود خواستار بهتر شدن شرایط مردان در بجنورد شد.
پس از مراسم متداول وی با بازدید از خوابگاه دانشجویان پسر دانشگاه سراسری ( مجتمع رویال ) به دانشجویان ( پسر ) قول مساعدت داد.

 

 

وی جهت نشان دادن ارادت خود نسبت به مردم تلفن همراه خود را در اختیار عموم قرار داد تا مردم بتوانند مستقیما با وی تماس بگیرند.

    09357288898   

 

 

 

                             .


بگو پسر جوووون()


2:4 صبح پنج شنبه 86/7/12

توهم زایی در .... !!

آبدارچی

توهم زایی در .... !!

روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود .
بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده !
یه آه از ته دل کشید .
بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره .
بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد.
 این خودداریش واسم خیلی جذاب بود.
بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پیکان 57 بوده و
تازه متوجه من شده بود !!
آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه.
کارش به نظرم با مزه اومد .
بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست .
اومد یه چیزی بگه ولی از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود .
بعداً فهمیدم این بشر خدادادی هول هست و لکنت زبون داره .
سرش رو از شرمش انداخت پایین و گفت س س س سلام .
بعداً فهمیدم از شدت شرمش نبوده و میخواسته من دندونهای زردش رو نبینم .
بعد از یک سری اسم و فامیل بازی، ازم پرسید آخرین کتابی که خوندی اسمش چیه!؟ گفتم: اَ...اَ...یادم نیست.
 گفت: چه جالب، نویسندش کیه!؟ از این تیکه بامزش خندم گرفت .
بعداً فهمیدم که تیکه نبوده و بیچاره چیزی به اسم IQ اصلاْ نداره.
بوی عطرش بدجوری مستم کرده بود .
بعداً فهمیدم بوی عطر نبوده، بلکه ..
ازش پرسیدم دانشگاه میری؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از این شوخ طبعیش خیلی خوشم اومده بود .
بعداً فهمیدم که اصلاً هم شوخ طبع نیست و منظورش مدرسه افراد استثنایی توی دانشگاه شهید بهشتی بوده !
بهش گفتم داره دیرم میشه. گفت اگه میشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبایلش. ولی هیچوقت زنگ نزد !
بعداً فهمیدم کادوی تولد 30 سالگیش یه مبایل اسباب بازی بوده که همه جا با خودش میبردتش !

نکات مهم: 
                      1ـ چقدر چیز میشه بعداْ فهمید !
                      2ـ   آدم منگل هم دل داره !!
           
              سوال هوش هفته: این دختره چه جوری این همه چیز رو بعداً فهمید !؟؟!


بگو پسر جوووون()


1:56 صبح پنج شنبه 86/7/12

چند راهنمایی برای مردان اغفال شده (متاهل

آبدارچی

 

چند راهنمایی برای مردان اغفال شده   (متاهل)

 

 (شرمنده کیفیت نداره ها آخه کاره خودمه)

1- چنانچه روزی از سر کار به منزل آمدید و مشاهده کردید که همسرتان بر خلاف روزهای گذشته تمام کلماتی که بر زبان می آورد با پسوند عزیزم همراه می باشد مثل : سلام عزیزم , خوبی عزیزم , خسته نباشی عزیزم و ... هشیار و آگاه باشید که او صد در صد خواسته مالی از شما دارد , به همین دلیل به حربه ... کردن ( اشتباه کردید. منظورم خام کردن بود) متوسل شده است . 
پس قبل از اینکه بتواند به مقصودش برسد و خواسته اش را مطرح نماید , شما پیش دستی کنید و به او بگویید :عزیز تر از جانم , یکم پول داری بهم قرضی بدی ؟
 
2- چنانچه درست چند روز مانده به روز زن , همسرتان به بهانه های واهی شما را به خیابان می کشاند و در حالی که مشغول قدم زدن از جلوی یک طلا فروشی هستید , از علاقه شدیدش به گردنبند طلای چند کیلویی ! پشت ویترین با شما صحبت می کند , کاملا مطمئن باشید و ذره ای شک به خود راه ندهید که همسرتان از حربه ای غیر مستقیم استفاده کرده و منظورش این بوده که روز زن که هدیه تان را باز می کند داخل هدیه با این گردنبند مواجه شود .
 پس شما هم کاملا نرمال و با کمال آرامش به او بگویید : « عزیزم من واقعا از این مردایی که روز زن به همسرهاشون طلا و جواهرات هدیه می دن متنفرم چون می خوان ارزش زن رو با پول قیاس کنن . به نظر من نفس عمل مهمه و با یک شاخه گل هم می شه اونو نشون داد . مگه نه ؟»
 
3- چنانچه لحظه ای که از سر کار می آیید و درب منزل را باز می کنید , بر خلاف روزهای گذشته با عطر دل انگیز خورش قرمه سبزی که در فضای منزل منتشر شده مواجه می شوید و صدای همسرتان را از داخل آشپزخانه می شنوید که می گوید : «عزیزم امروز غذایی رو که دوست داری برات پختم» شک نکنید که همسرتان می خواهد از حربه نمک گیر کردن استفاده نماید و بعد از میل غذا حتما خواسته مالیش را مطرح خواهد کرد .
پس برای اینکه نمک گیر نشوید و محتویات جیبتان حفظ شود , جلوی شکمتان را بگیرید و بگویید : عزیزم من بیرون غذا خوردم.
 
4- چنانچه در ایام تابستان , قصد سفر به همراه همسرتان و با اتومبیل شخصی دارید , به طور یقین بدانید که طبیعت زن جوری است که اگر به او رو داده شود دلش می خواهد
 از هر شهر و روستا و دهستان و بخش و ده و دهکوره و .... که عبور می کند , مقادیری از سوغات آن دیار را برای اهل خانواده اش به ارمغان ببرد .
 پس چنانچه می خواهید که سفر خوب و خوش و لذت بخشی را داشته باشید بدون اینکه پولی به سوغات داده باشید در ضمن از غرغر های همسرتان هم در امان بمانید ,
از همان ابتدای سفر , کمربند ایمنی صندلی همسرتان را طوری ببندید که کاملا از روی دهان او عبور کند و آنرا طوری قفل کنید که دیگر باز نشود .
 
این راه کارها رو حتما امتحان کنین پشیمون نمیشین........ LOL
 


بگو پسر جوووون()


<      1   2   3      >

کلی چیز واسه خنده (آرشیو) هههه

کوتاه و خواندنی 3
اینم واسه دخترهای دانشجوی خوش خیال
اینم دلایل غرور مردان
بدون شرح
فرمول دختر برابر بدبختی
دخترا اصلا:
شباهت دختر با آدامس
موقع ازدواج حواست رو جمع کن
بابا دوستم فقط آقایون
خانومای راننده
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد مشتری:94324

چایی:31

چایی با قلیون :7

 RSS 

بفرما چایی

آبدارچی - خودتم میدونی بیکاری پس بیا تو یه چایی بزنیم

آبدارچی
زیاد کنجکاوی نکن واسه بچه خوب نی!!!!

آبدارچی

آبدارچی - خودتم میدونی بیکاری پس بیا تو یه چایی بزنیم

چی میل داری داداش


متن هر چی بخوای هست فقط لب تر کن!

بخند بابا

کلی چیز خنده دار هههههه

تشریف داشتین!!

 

کوچیکت آی دیش اینه:

یــــاهـو